در ظلمت تنهایی ام

در انتظار نوری از زندگی ام

سالهاست نورهایی از زندگی

بر تاریکی تنهایی ام می تابد

اما افسوس........

این نورها امید به زندگی را

از من گرفتند

چرا؟

در این دنیا هیچ نوری

بر من نمی تابد

تا..............

قلب سرد و شکسته مرا

با گرمای وجودش

با حرارتش

به زندگی باز گرداند

و من........

همچنان در انتظارم

در انتظار نوری هستم

که وجود تاریکم را

سر تا پا روشن کنه

می ترسم......

از اینکه تا ابد تنها بمانم

می گریم.......

از اینکه هیچ نوری بر من نتابد

اما ......

باید باز هم

در انتظار بود

در انتظار.........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد