-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1384 10:29
دنیای من به گل گفتم عشق چیست؟ گفت از من خوشبو تر ... به پروانه گفتم عشق چیست؟ گفت از من زیبا تر .... به شمع گفتم عشق چیست؟ گفت از من سوزنده تر .. به عشق گفتم آخر تو چیستی؟ گفت نگاهی بیش نیستم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1384 17:00
قسمت میدم پشت سرمن من مسافر گریه نکن گریه نکن بیشتر از جونم من دوستت دارم این دم آخر گریه نکن گریه نکن میبرم با خود من کوله بار خاطره ها رو گریه نکن میخوام ببینی با لب خندون صبح فردا رو گریه نکن بر میگردم با یه دنیا جلوه های عاشقانه گریه نکن بر میگردم که بخونم در وصف تو باز ترانه گریه نکن توی دنیا تو رو دارم برای من...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1384 16:51
وقتی دلت تنگ باشه ... وقتی بیقرارش باشی ... وقتی بدونی که می خوای ببینیش لحظه هان که دیگه واسه آدم ناز می کنن انگار خوششون میاد آزار بدن ... آخ که چقدر این التهابها خوشاینده چقدر این انتظارو دوست دارم واسه دیدنت لحظه هارو زندگی می کنم پیشی تو این لحظات زمزمه این شعره که آرومم می کنه .... لحظه دیدار نزدیک است . باز من...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1384 16:49
کاش کاش در دهکده عشق فراوانی بود توی بازار صداقت کمی ارزانی بود کاش اگر گاه کمی لطف به هم می کردیم مختصر بــود ولــی ســـاده و پنهــانی بود کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب روی شفاف ترین خاطره مهمانی بود کاش دریا کمی از درد خودش کم می کرد قرض می داد به ما هر چه پریشانی بود کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم رنگ رفتار من و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1384 10:41
بسم رب المهدی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1384 10:26
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1384 10:16
نیمه شعبان بر عاشقان ظهورش مبارک باد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1384 10:13
یا مهدی (عج) جهان در انتظار توست بیا
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 16:30
رد پای اشکهایم را بگیر تا بدانی خانه عاشق کجاست
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 16:26
سکوت صدای بلند عشق است
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 16:22
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1384 11:21
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1384 11:19
نمیدانم...... نمیدانم .... نمیدانم ... شایددرکوچه پس کوچه های مهربانی درخیابان تنهائی هنگام عبورازگلفروشی بتوانم: نگاهت راپیداکنم . نمیدانم ... شایددرمیان عکسهای آلبوم عکس یادرمیان لانه پرندگان یادرنگاه معصومانه گنجشک بتوانم : توراپیداکنم . نمیدانم ... شایددرکوچه بهار هنگام تماشای پائیز وقت عبورپرستوبتوانم : عشقم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1384 17:00
بوسه وقتی کسی را می بوسیم ۲۹ عضله فعال می شن و ایمنی بدن هم افزایش پیدا می کنه! تپش قلب را به ۱۵۰ ضربه در دقیقه می رسونه! چشیدن و مکیدن از نیازهای پایه ای انسانها هستند و بو سه مانند سیگار یا خوردن و آشامیدن این دو نیاز را ارضا می کند! روانشناسان معتقدند زوجهایی که پس از چندین سال زناشوئی هنوز یکدیگر را با عشق می...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1384 14:52
سلام ای تنها بهونه واسه ی نفس کشیدن هنوزم پر می کشه دل برای به تو رسیدن عزیزم بگو ببینم که چه رنگه روزگارت ؟ خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت سرتو با مهربونی بذاری به روی شونم تو فقط واسم دعا کن آخه دنبال بهونم حالم و اگه بپرسی خوبه تعریفی نداره چون بلا تکلیفه عاشق آخه تکلیفی نداره بد جوری به هم میریزه من و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 شهریورماه سال 1384 15:43
ما که توقع نداریم ، زندگی زیبا بشه باز یا کلاغای قارقاری ،بیان بشن ترانه ساز ما که توقع نداریم ، دنیا به کاممون بشه لیلیِ قصه کشته ی ، عشق و مراممون بشه تو گیر و دارِ زندگی ، جوونی رو گُم می کنیم وقتی که عاجز می مونیم ، فقط تبسم می کنیم تو بچگی تقلبم ، توقع زیادیه حتی نمیشه شاکی شد ، که ما گناهمون چیه به اسم عشق و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 شهریورماه سال 1384 15:42
انتظار برای رسیدن به تو ... برایم شیرین تر از نوشیدن جام عسل است . این را بدان ای عاشق ترین آواز زندگی من ! ... بی تو من مردم کاش می دانستی که در این غربت شبهای نیاز این دل من به امیدی زنده است کاش می دانستی غم و تنهایی و این راز نیاز هر دم از یاد توام پاینده است باز من تنهایم و دراین تنهایی همه دم یاد توام همه غم های...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1384 14:33
زندگی مانند دریا گاه آرام است و خاموش گاه زشت و گاه زیبا گاه پرموج است و پر جوش مهربان باشیم اگر ما زندگی زیباست آری مثل روزی آفتابی مثل صبحی نوبهاری زندگی بی موج زشت است شوق پروازی در آن نیست ساکت و خاموش و سرد است شور و آوازی در آن نیست مثل دریا بود باید آسمانی رنگ آبی گاه پر موج و خروشان گاه گرم و آفتابی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1384 14:28
من به تو عادت کرده ام عادت عشق نیست هر گاه تو را ندیده ام دلتنگ می شوم دلتنگی عشق نیست LoV3
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1384 14:52
نگو بار گـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــران بودیمو رفتیم نگو نا مهربان بودیمو رفتیم این ها دلیل محـــــــــــــــــــــــــــــــکمی نیست بگـــــــــو با دیگران بودیمــــــــو رفتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 14:42
بارون بارون دوست دارم هنوز ،چون تو رو یادم میاره حس می کنم پیش منی ،وقتی که باون می باره بارون دوست دارم هنوز بدون چترو سر پناه وقتی که حرفهای دلم جا می گیرن توی کتاب.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 14:19
وقتی که گریه ام میگیره دلم میگه مبارکه قدر اشکاتو بدون هنوز چشات بی کلکه دلم می خواد ... دلم می خواد آنقدر کارهای مختلف داشته باشم که دیگه وقت فکر کردن رو هم نداشته باشم... دلم می خواد خیلی حرفا رو نمی زدم... دلم می خواد بیشتر به خودم مسلط بودم و تصمیماتی که می گیرم رو عملی می کردم... دلم می خواد زودتر به یه جایی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 14:12
کـجــای ایـن جــنـگـل شــب پنهون می شی خورشیدکم پشـت کدوم ســد ســکـوت پـر مـی کــشــی چــکـاوکم چرا بـه من شک می کنی مـن کـه مـنـــم بـرای تــو لبـریـزم از عـشــق تــو و سـرشــارم از هــوای تــو دسـت کدوم غزل بـدم نـبــض دل عـاشـقـمـو پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقـمو گـریه نمی کنم نـــرو آه نمی کـشـم بشین حرف...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 14:09
به من تکیه کن به من تکیه کن به من تکیه کن که خاصیت عشق را می شناسم به من تکیه کن مثل شبنم به برگ تو را بهتر از برگ می شناسم تو را روی گلبرگ می نویسم در آغاز در انتها می نویسم در آغاز دفترچه ی مشق هایم تو را گرچه من بود؛ ما می نویسم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 14:06
صدای گریه ی مردی زپا افتاده می آید شکسته بار دیگر هم دل رنجیده ای شاید بگقتم با وی از دردی که در جان و تنش خفته که این درد از چه برخیزد که این سان کردت آشفته بگفتا دل همی لوحی سفید و صاف و باریک است خراشی گر دهی آن را مماتش سخت نزدیک است به ناگه خرده سنگی در دل افتاد و غم تن شد نژادش درد و نامش عشق و پایانش دل من شد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1384 12:42
بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت می کند وای ، دل چون کود کی بی تو لجاجت می کند اشتیاق دیدن تو میل خاموشی نکرد هیچوقت عشقت به دل فکر فراموشی نکرد عشق من با تو به میزان تقدس می رسد بی حضورت دل به سر حد تعرض می رسد « دوستت دارم» برای من کلام تازه نیست حد عشقت را برایم هیچ چیز اندازه نیست در غیاب تو غریبانه فراغت می کشم بر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1384 12:31
کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد تا که هر بی سرو پایی نشود یار کسی تو اگر می دانستی که چه زجری دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از منه خسته نمی پرسیدی : دوست چرا تنهایی ؟!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 شهریورماه سال 1384 15:01
عاشق چشای خمارتم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1384 11:05
دوست داشتن خدایا به هر آنکه دوست می داری بیاموز که عشق از زندگی کردن برتر است و به هر آنکه دوست تر می داری بچشان که دوست داشتن از عشق هم برتر است
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 شهریورماه سال 1384 14:17
ایا درک می کنی یکی گفت :دل ندارم...!!! آنقدر با او غریبه بود ، که در کمال بی رحمی و جهل جوابش داد: با بی دلها کاری ندارم.... اما نفهمید : آدما یک دل دارن ، وقتی دلشونو دادن ، دیگه دل ندارن !!! و در واقع آن شخص به او گفته بود ،دوست دارم!!!