وقتی تو آمدی
 


باران را نفرین میکردم چون بر بام خانه ام می ریخت وآنرا میران میکرد
باد را نفرین میکردم چون بر گلهای باغچه ام میوزیدوآنها را پژمرده میکرد
وقتی تو آمدی :
باران را ستایش میکنم چون تو مجبور هستی لباس خیست را در بیاوری
باد
را ستایش میکنم چون از پنجره میوزد و شمع را خاموش میکند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد