بوسه

 

وقتی کسی را می بوسیم ۲۹ عضله فعال می شن و ایمنی بدن هم افزایش پیدا می کنه! تپش قلب را به ۱۵۰ ضربه در دقیقه می رسونه! چشیدن و مکیدن از نیازهای پایه ای انسانها هستند و بوسه مانند سیگار یا خوردن و آشامیدن این دو نیاز را ارضا می کند! روانشناسان معتقدند زوجهایی که پس از چندین سال زناشوئی هنوز یکدیگر را با عشق می بوسند رابطه ای سالم و پایدار تری دارند. بوسه باعث طول عمر می شه و وقتی دو نفر لبان همدیگر را می بوسند در آن لحظه کاملاً با هم برابرند .احتمالاُ  به همین دلیل بوسه نه تنها میل به هم آغوشی را زیاد میکنه بلکه در آن لحظه آدم حس می کنه جهان امن است و زندگی معنی می ده و او تنها نیست.

"افلاطون معتقد بود با هر بوسه عاشق بر لبان معشوق  روح آن دو به هم می آمیزد"

                                                             

    بوسه

 

او شراب بوسه می خواهد ز من

من  چه گویم قلب پر امید را

او به فکر لذت و غافل که  من

طالبم آن لذت جاوید را

 

من صفای عشق می خواهم از او

تا فدا سازم وجود خویش را

او تنی می خواهد از من آتشین

تا بسوزاند در او تشویش را

 

او  به من می گوید ای آغوش گرم

مست نازم کن که من دیوانه ام

من به او می گویم ای نا آشنا

بگذر از من , من تو را بیگانه ام

 

 

 

 تا بعد!!

بوس یادتون نره!

 

 

  

سلام ای تنها بهونه واسه ی نفس کشیدن

هنوزم پر می کشه دل برای به تو رسیدن

 

عزیزم  بگو  ببینم  که  چه  رنگه  روزگارت ؟

خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت

 

سرتو با مهربونی بذاری به روی شونم

تو فقط واسم دعا کن آخه دنبال بهونم

 

حالم و اگه  بپرسی  خوبه  تعریفی  نداره

چون بلا تکلیفه عاشق آخه تکلیفی نداره

 

بد جوری به هم میریزه من و گاهی اتفاقی

تو اگه نباشی   از من نمیمونه چیزی باقی

 

باز که ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه

اما اشکات رو نگه دار  نذار  این جوری  بریزه

 

من هنوز  چیزی  نگفتم که تو طاقتت  تموم شد

باقیش و بگم میبینی گر یه هات کلی حروم شد

باقیش رو بخون (منو ببخش)

حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی

من نگاهت بکنم     تو توی چشام عشق و ببینی

 

یادته من و تو  داشتیم  ساده  زندگی  می کردیم؟

از همین چشمه ی شفاف رفع تشنگی می کردیم

دلم نمیاد باقیش رو بنویسم ولی ........

یه دفه یه مهمون اومد عقلم و یه جوری دزدید

دله  تو  به  روش  نیاورد از همون دقیقه فهمید

 

اولش  فکر  نمی کردم که دلم رو برده باشه

یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه

 

اما نه    گذشت و دیدم دله من دیوونه تر شد

به تو  گفتم  و دلت  از  قصه ی من با خبر شد

 

اولش  گفتم یه حسه یا یه احترام  ساده

اما بعد دیدم که عشقه آخه اندازش زیاده

 

تو  بازم طاقت  آوردی مث پونه ها  تو پاییز

سرنوشت تو سفیده ماجرای من غم انگیز

 

بدجوری دیوونتم من   فکر نکن این اعتراضه

همیشه  نبودن  تو  کرده  این  دل  و  کلافه

 

میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من (واقعا)

میدونم  واست  یکی شد بودن و نبودن من (واقعا)

 

میدونم  دوسم  نداری  مث  روزای  گذشته

من خوندم تو چشمات یه کسی این و نوشته

 

اما  روح  من  یه دریاست  پر از موج  و  تلاطم

ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم

 

آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن

رفتنه یه راه دشوار واسه ی به تو رسیدن

 

من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه

سرزنش نکن دلم رو به خدا  اون  بی گناهه

 

تو که چشمای قشنگت خونه ی صد تا ستارس

تو  که  لبخند  طلاییت  واسه من  عمر  دوبارس

 

بیا و مثل گذشته جز به من به همه شک کن

من  بدون  تو  میمیرم  بیا  و  بهم  کمک  کن

 

فدای صبرت ........منو ببخش

   ما که توقع نداریم ، زندگی زیبا بشه باز
         یا کلاغای قارقاری ،بیان بشن ترانه ساز
 
        ما که توقع نداریم ، دنیا به کاممون بشه
       لیلیِ قصه کشته ی ، عشق و مراممون بشه
 
       تو گیر و دارِ زندگی ، جوونی رو گُم می کنیم
      وقتی که عاجز می مونیم ، فقط تبسم می کنیم
 
      تو بچگی تقلبم ، توقع زیادیه
     حتی نمیشه شاکی شد ، که ما گناهمون چیه
 
    به اسم عشق و عاطفه ، با قلبمون بازی میشه
    هر کی به قانون خودش ، برای ما قاضی میشه
 
   این روزا هر چی عاشقه رو زندگی ، می کشه خط
  عشق و هوس یه معنیه ، تو این کتابای غلط
 
  خلاصه دنیای شما برای من خیلی کمه
  از این دیار بی کسی ، رفتن من مسلمه......
 
نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد ، خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را ، یادم باشد روز و روزگار

 

 

 

قلب من در شهر چشمان شما جا مانده است

                                                                   قدر یک شب هم شده از او پرستاری کنیدخوش است وتنها دل ما دل نیست.....

 
نشد برم ، نشد نره ، نشد بخواد ، نشد بیاد
نشد ولی شاید بشه ، واسم دعا کنین زیاد ...