بی تو دلم همیشه تنگ است

بی تودنیا برایم سوت و کوراست

بی تو شبم بی مهتاب است

 بی تو ستاره آسمان تاریک دلم خاموش است

بی تو زندگی بی مفهوم است

بی تو عشق و عاشقی در دلم دوراست

بی تو هوای دلم همیشه ابری است

آسمان چشمانم همیشه بارانی است

بی تو زندگی برایم عذاب است

گلهای باغ دلم همه خشک و بی جان است

بی تو دریای دلم کویری تشنه و خشک است

آسمان آبی قلبم تیره و تاراست

بی تو عشق از خانه دلم فراری است و طاغچه خانه دل همیشه خالی است

بی تو آرزویی ندارم در دلم

و تنها آرزویم از خدای خویش بودنت در کنارم است

بی تو غروب ها برایم جهنم واقعی است

 و سحرگاه طلوع خورشید دلم خیالی است

بی تو مردی مجنونم

بی تو موجودی پوچم

بی تو جاده زندگی ام بن بست است

و پرنده های آشیانه قلبم همه بی آوازهستند بی تو وجودم در این دنیا بی ارزش است

و نامم در کتاب زندگی خط خورده وفراموش شده است

بی تو دیگر مجالی برای زندگی دوباره نیست

بی توآرزوی قلبم مرگ است

   به وسعت یک خواب ارام به تو دل می دهم

                                   و قشنگترین رویا هایم را تقدیمت میکنم

گذران

تا به کی باید رفت

از دیاری به دیاری دیگر

نتوانم نتوانم جستن

هر زمان عشقی ویاری دیگر

کاش ما آن دو پر ستو بودیم

که همه عمر سفر کردیم

از بهاری به بهار دیگر

آه اکنون دیر است...