-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 16:40
<<برای زیستن دوقلب لازم است>> قلبی که دوست بداردو قلبی که دوستش بدارند قلبی که هدیه کند و قلبی که بپذیرد فلبی که بگوید و قلبی که جواب بدهد قلبی برای من و قلبی برای کسی که می خواهم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 تیرماه سال 1384 23:14
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم - سهم کمی نیست گسترده تراز عالم تنهایی من , عالمی نیست غم آنقدر دارم که می خوام تمام فصلها را بر سفره ی رنگین خود بنشانمت .غمی نیست حوای من بر ! بر من مگیر این خود ستائی را - که بی شک تنهاتر از من . درزمین وآسمانت .آدمی نیست آئینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم تا روشنم شد .در میان...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 تیرماه سال 1384 23:51
دیروز که از پنجره خستگی هام امروز را می دیدم با خود عهد بستم که فردا دیگر خسته نباشم، دیگر نگریم، دیگر مهر نورزم و دیگر عاشق نباشم، دیگر به تکرار بیهوده خستگی اعتنائی نکنم، حتی وقتی با خود راه می رفتم، می خندیدم و مستانه گام برمیداشتم با خود عهد بسته بودم که به مادر بگویم « اینجا جای من نیست » جای من آنجائیست که در آن...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 تیرماه سال 1384 14:40
در آن چشمان زیبا عشق و ناز است خوشا چشمی که بر چشم تو باز است اگر در سینه ات دل نیست، غم نیست همان چشمان تو عاشق نواز است ٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ یاران به خدا بی وفایی نکنید از دل خسته جدایی نکنید یا آنکه وفا کنید تا آخر عمر یا اینکه از اول آشنایی نکنید ٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ حواست هست داری همه چیز منو از ام می گیری...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 تیرماه سال 1384 14:22
خداحافظ آمد سلام گفــــت و به چشمم نگاه کرد یعنـی به خاطر هیجــــــــــانش گناه کرد تا آن زمان تمام خیـــــــــــالم سپید بود او آمد و تمام دلم را ســـــــــــــــــیاه کرد تنها دلیل عشـــــــــــق من و او نگاه بود با این فریب قلب مـــــــــرا سر به راه کرد راهی برای رد شدن از این مسیر نیست تقصیر او نبود دلم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 تیرماه سال 1384 14:13
عشق را زندگی کن... * همه لحظه ها زیبا هستند, فقط تو باید پذیرا و تسلیم باشی.همه لحظه ها نعمتند, فقط تو باید قادر به دیدن باشی. همه لحظه ها میمون و مبارکند, اگر تو با حق شناسی عظیم بپذیری, هرگز هیچ چیز عیب نخواهد کرد. * شادمانی هنگامی روی می دهد که تو با زندگی ات هماهنگ باشی. چنان همساز که هرآنچه انجام می دهی مایه مسرت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 23:29
اگر خورشید بودم نور زرین خود را بر تو می افکندم اگر شاعر بودم تو را در بهترین قالب شعرهایم می سرودم اگر باغبان بودم تو را در بهترین مکان قلبم می کاشتم ولی افسوس نه خورشیدم و نه شاعر و نه باغبانم ولی با تمام وجود چون انسانم همیشه مهرت را بر دل دارم و تو را دوست می دارم و امیدوارم که قطار زندگانیت همیشه بر روی ریلهای...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 19:30
۱۲ مرحله عاشقی : نگاه لبخند چشمک قرار دوستی وفا راز نیاز گفتگو بوسه رسوایی جدایی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 15:39
دانی که چرا ز میوه ها سیب نکوست نیمی رخ عاشق است نیمی رخ دوست آن سرخی و زردی که در آن می بینی زردی رخ عاشق است و سرخی رخ دوست
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 15:26
اشک عاشق جرعه ای از جام ماست یادگار عشق نافرجام ماست اشک عاشق عاشقان را رهبر است اشک عاشق ره بسوی دلبر است خومارگوز آغلاما
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 13:27
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت یادم آمد : تو به من گفتی از این عشق حذز کن لحظه ای چند بر این آب نظر کن آب آئینه عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 تیرماه سال 1384 11:58
جسم تو باید مال کسی باشد که روح او را دوست می داری
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 تیرماه سال 1384 11:54
وصیتنامه : وقتی مردم دستهایم را از تابوتم بیرون بگذارید تا همه بدانند با آرزوهای دست نیافته از دنیا رفته ام و روی تابوتم تکه ای از یخ بگذارید تا بجای مادرم بر سر مزارم گریه کند/.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 تیرماه سال 1384 11:42
ای باد صبا اگر توانی از روی وفا ومهربانی از من خبری ببر به یارم گو سوخته تو در نهانی می ورزید اشتیاق و می گفت ای بی تو حرام زندگانی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 تیرماه سال 1384 00:07
زندگی گل زردی است بنام غم گل سرخی است به نام دوستی فریاد بلندی است بنام آه مروارید زیبایی است ب نام اشک آینه شکستنی است بنام دل و طوفان سهمگینی است بنام جدائی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 تیرماه سال 1384 16:38
عشق چیست؟ عشق مخفف سه کلمه است ع: علاقه ش: شدید ق: قلبی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 تیرماه سال 1384 15:38
من شعله های عشق را در قلب صحرا دیده ام صد عاشق شوریده را با عشق تنها دیده ام به تو می اندیشم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 تیرماه سال 1384 15:27
در عالم عشق اولین دیدار در خاطره چون بهار می ماند تابستان گرمی تمناهاست پائیز به انتظار می ماند وان سوز که سردی زمستان راست ما را به فراق یار می ماند وزما چو زمان عاشقی بگذشت افسانه به روزگار می ماند
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 تیرماه سال 1384 23:22
می دونی فاصله بین انگشت هات واسه چیه؟واسه اینه که یه نفر دیگه با انگشتهاش این جای خالی رو پر کنه پس به دنبال دستی باش که تا اَبَد بتونه دستت رو بگیره
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 تیرماه سال 1384 23:16
در لحظه های تنهایی به آرزوهای خود می اندیشم آرزوهایی که شاید هیچ گاه سبز نشوند با خود می گویم کاش جانم از این قفس خاکی رها می شد آن گاه من همچون کبوتری سبکبال هم صحبت آسمان می شدم کاش غنچه وارلبخندی نثار باغ می کردم ودر سایه های درخت سرو به بهار فکر می کردم کاش آن روزها که ابرها ترانه زلال خود را تقدیم دشت کردند همراه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 تیرماه سال 1384 23:15
وقتی تو رفتی از دست من وز دست ما آئینه هارفت وقتی تو رفتی مهتاب بام آسمان کمرنگ ترشد وقتی تو رفتی از مشرق لبها طلوع خنده ها رفت وقتی تو رفتی دنیا به چشمم از قفس هم تنگ تر شد وقتی تو رفتی اندوه شوق زندگی را از دلم برد وقتی تو رفتی برگ درختان زرد شد خورشید افسرد وقتی تو رفتی مرگ خندید در جمع ما انگیزه های زیستن مرد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 تیرماه سال 1384 20:20
دوست داشتن هیچ وقت از دوست داشتن انصراف نده...حتی اگه کسی بهت دروغ گفت بازم بهش فرست بده...عشق رو تجربه کن حتی اگه توش شکست بخوری...اینو بدون که اگه کسی وارده زندگیت شد وگذاشت ورفت الاوه بر اینکه یه خاطره به جا میزاره میتونه یه تجربه هم به جا بزاره و تجربه های مفید رو به خاطر بسپار ...دوست داشته باش تا دوست داشته باشن...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 تیرماه سال 1384 20:16
ارزش! Value! ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد. To realize The value of a sister Ask someone Who doesn't have one ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند . To realize The value of ten years: Ask a newly Divorced couple ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس. To realize The...